نوشته شده توسط : Aykan

كاشكي تاريكي مي رفت فردا مي شد
صبح مي شد چشمون تو پيدا مي شد
لب هاي ناز تو با قصهء عشق
مثل گلهاي بهاري وا مي شد


تا دلم شكوه رو آغاز مي كنه
ديگه اشكم واسه من ناز مي كنه


يادته قول دادي پيشم مي موني
قصه ي عشق زير گوشم مي خوني
نمي دونست دل واموندهء من
كه تو رسم بي وفايي مي دوني


تا دلم شكوه رو آغاز مي كنه
ديگه اشكم واسه من ناز مي كنه


هنوز از عشق تو لبريزه تنم
عاشق چشمون ناز تو منم
نمي دونم چرا من هم مثل تو
نمي تونم زير قولم بزنم


تا دلم شكوه رو آغاز مي كنه
ديگه اشكم واسه من ناز مي كنه

 

کوير » ديگه اشکام واسه من 



:: موضوعات مرتبط: کوير » ديگه اشکام واسه من , ,
:: بازدید از این مطلب : 512
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد